میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

در ناپیداترین نقطه دیار وجود هر یک از ما، در گم‌ترین کوچه هستی‌مان، سرایی است؛
این مرکز ثقل هستی آدمی، برای هر کس رنگ و بویی خاص خودش را دارد؛
من اما بسیار گشتم در پی بازار یا صومعه یا مسجد یا قصر یا حمام یا عمارت و بلکه خانقاهی؛
لیک در نهایت نصیبم از این میانه، تنها میحانه متروک بود.

سرنوشت بازیگوش

تراژدی خیامی

5

 

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا!

نکته یا مشکل اساسی که همواره در ذهن خیام موج می‌زند این است: زیبایی و زوال؟!

همان‌گونه که در شرح رباعی نخست بیان کردم، خیام در پی آن است که مشکلات هستی را که یکی از اساسی‌ترین‌های آن مسأله زوال است، به جادوی زیبایی و مستی حل کند. اما اینجا باز در وضعیت هوشیاری که توهم دوام زیبایی را در آدمی محو می‌کند، به وجهی دیگری از مشکل خود می‌پردازد که از چه رو زیبایی‌های جهان دوام ندارند و واقعیت جهان همانا «زشتیِ دوام» است.

در بیت دوم از مفهوم «طربخانه» استفاده می‌شود، که اشاره به مکانی مزین به نقوش زیبا دارد که مایۀ انبساط و شادی خاطر است. خاک در حالت معمول زیبایی‌ای ندارد، اما وقتی نقش و شکل می‌گیرد زیبا و مزین می‌گردد و تعبیر «طربخانه خاک» از این رو است. و اما مشکل اینجا است که چرا اینچنین زیبا و چرا اینچین گذرا؟!

در این‌باره توضیح و تفسیر بسیار ارایه شده است: از نظریه امتحان و آزمونی قرآنی گرفته تا نظریه ضرورت فلسفی شر در هستی. اما هنوز هم هستند کسانی که می گویند چرا؟ چرا امتحان و چرا ضرورت شر؟ و چرا زیبا؟ و چرا فانی؟

جــهــانـا مــپـرور چـو خـواهــی درود

چو می‌بدروی، پروریدن چه سود؟![1]



[1] فردوسی، شاهنامه، طهمورث.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۹
عبدالحسین عادل زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی