میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

در ناپیداترین نقطه دیار وجود هر یک از ما، در گم‌ترین کوچه هستی‌مان، سرایی است؛
این مرکز ثقل هستی آدمی، برای هر کس رنگ و بویی خاص خودش را دارد؛
من اما بسیار گشتم در پی بازار یا صومعه یا مسجد یا قصر یا حمام یا عمارت و بلکه خانقاهی؛
لیک در نهایت نصیبم از این میانه، تنها میحانه متروک بود.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبان شناسی» ثبت شده است

گلوسولالیا[1] یا «سخن گفتن به زبان‌ها» پدیده‌ای است که در آن افراد به زبانی که برای آنان ناشناخته است سخن می‌گویند. یک تعریف از این پدیده که توسط زبان شناسان ارایه شده است این است که فردی سیلاب‌های مکالمه‌گونه را بی آنکه معنا روشنایی در آن وجود داشته باشد بر زبان جاری کند، که در برخی موارد شامل یک عمل دینی می‌شود که در آن تصور می‌شود گوینده در حال سخن گفتن به یک «زبان الهیِ» ناشناخته برای او است. به عنوان مثال، عبارتی مانند «اجی مجی لا ترجّی» که معمولا کنایه‌ای از ادبیات بکار رفته در جهان الهیِ جادویی است، نمونه‌ای از سخن گفتن به زبان‌ها یا گلوسولالیا می‌باشد.

گاه میان گلوسولالیا و اکسِنولالیا یا اکسِنوگلوسی[2] که منظور از آن سخن گفتن به زبانی است که زبانی طبیعی به شمار می‌رود اما برای گوینده ناشناخته است تمایز ایجاد می‌شود،[3] با این حال این یک تمایز جهان‌شمول نیست. به عنوان مثال، دست‌کم در یک مورد می‌توان نمونه‌ای را از کتاب مقدس ارایه کرد که در آن از این پدیده برای اشاره به سخن گفتن به زبانی یاد شده است که برای دیگران شناخته‌شده است اما سخن‌گویان به آن آشنایی ندارند .[4]

ریشه‌شناسی

گلوسولالیا برگرفته از واژۀ یوناییِ γλωσσολαλία (گلوسولالیا) است، که خود ترکیبی است از واژه‌های γλῶσσα (گلوسا) به معنای «زبان» و λαλέω (لالِئو) به معنای «سخن گفتن، صحبت کردن، وراجی کردن، یا صدا در آوردن». این اصطلاح یونانی (در اشکال گوناگون خود) در کتاب‌های اعمال رسولان و نامه اول به قرنتیان از عهد جدید آمده است. در فصل 2 اعمال رسولان، روح‌القدس بر پیروان مسیح نازل می‌شود و آنان به زبان حداقل پانزده کشور یا گروه قومی سخن می‌گویند (اعمال رسولان 2:11 - کریتی‌ها و اعراب – شنیدیم که آنان داشتند به زبان‌های ما از معجزات خداوند سخن می‌گفتند).

عبارت  speaking in tongues (سخن گفتن به زبان‌ها) حداقل از زمان ترجمۀ عهد جدید به انگلیسی میانه در ترجمه ویکلیف (Wycliffe's Bible) در قرن چهاردهم مورد استفاده قرار گرفته است. واژۀ گلوسولالیا را نخستین بار فردریک فارار (Frederic Farrar) در سال 1879 مورد استفاده قرار داد.



[1] Glossolalia

[2] xenoglossy

[3] Cheryl Bridges Johns and Frank Macchia, "Glossolalia," The Encyclopedia of Christianity (Grand Rapids, MI; Leiden, Netherlands: Wm. B. Eerdmans; Brill, 1999–2003), 413.

[4]  Acts 2:4–12; "Ἰουδαῖοί τε καὶ προσήλυτοι, Κρῆτες καὶ Ἄραβες, ἀκούομεν λαλούντων αὐτῶν ταῖς ἡμετέραις γλώσσαις τὰ μεγαλεῖα τοῦ θεοῦ" (Acts 2:11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۵:۴۲
عبدالحسین عادل زاده

زبان انتزاعی اشاره به کیفیات و اندیشه‌ها دارد.

زبان عینی حواس پنجگانه را به خود جلب می‌کند. اگر یک واژه عینی باشد شما در می‌یابید که کدام یک از حواس برای فهم آن بکار گرفته شده است. یعنی در می‌یابید که در حین بکارگیری این واژه کدامین یک از حواس پنجگانۀ بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و بساوایی دخیل است. این شکل از بکارگیریِ واژه‌ها و عبارات برای خواننده مفیدتر است، چون در آن مفاهیم به شکلی زنده‌تر و روشن‌تر عرضه می‌شوند؛ اما به هر رو، در موقعیت‌هایی ناگزیر به استفاده از زبان انتزاعی هستیم.

انتراعی

عینی

عشق

منجمد

ایمان

با رایحۀ سیب

میهن‌پرستی

ترش

پارسایی

عضلانی

ترس

فلج‌کننده

زیبایی

جوشان

نمونه‌ای از بکاگیریِ زبان انتزاعی: ساحل فوق‌العاده بود.

ما در این جمله همه در حال فکر کردن به این موضوع هستیم که یک روز در ساحل فوق‌العاده بوده است. هر چند در این جمله در حال توصیف یک موقعیت عینی هستیم، اما از کلمه فوق‌العاده که عاری از عینیت است استفاده کرده‌ایم. ما با این توصیف قصد داشته‌ایم که حواس خواننده را بر بینگیزیم؛ برای این کار، شکل‌های بهتری از توصیف را نیز می‌توان بکار بُرد. خواننده می‌بایست قادر باشد که امواج آبی، شرجیِ هوا و رایحۀ نمکین فضا را احساس کند!

نمونه‌ای از بکارگیریِ زبان عینی: ساحل خرماپزان بود.

هر چند توصیف هوای ساحل با واژۀ خرماپزان بسیار ساده و عامیانه است، اما خواننده با مطالعۀ آن تجربه‌ای عینی و حسی از آن کسب می‌کند. با بکارگیریِ این واژه خواننده می‌تواند عیناً در ذهن خویش تابش شدید آفتاب بر سطح دریا یا قطرات عرق جاری بر پیشانی ساحل‌نشینان را تجسم کند.

نمونه از بکارگیریِ زبان انتزاعی: آن لباس زیبا بود.

بله، درست است، لباس زیبا بود، اما واقعا چه شکلی بود؟ زیبا صرفاً یک توصیف ذهنی است که هیچ‌گونه مفهوم عینی و حسی‌ای را منتقل نمی‌کند؛ اما اگر رنگ لباس یا نوع بافت پارچه توصیف شده بود، خواننده درک حسیِ بهتری از آن کسب می‌کرد.

نمونه‌ای از بکارگیریِ زبان عینی: آن لباس ارغوانی بود.

نمونه‌ای از بکارگیریِ زبانیِ عینی‌تر: آن لباس بنفش تیره بود.

نمونه‌ای از بکارگیری زبانی به‌مراتب باز عینی‌تر: آن لباسِ مخملِ تما‌م‌قد، بنفشِ تیره است.

استفاده از توصیفاتی عینی نه تنها به نوشتۀ ما جزئیاتِ و ریزه‌کاری‌های بیشتری را اضافه می‌کند، بلکه همچنین برای برای خواننده این امکان را فراهم می‌سازد که مطالب خوانده‌شده را به طرزی زنده‌تر و روشن‌تر با حواس خویش ادراک کند.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۷
عبدالحسین عادل زاده