شرح فلسفی رباعیات خیام: این کوزه که آبخواره مزدوریست
سرنوشت بازیگوش
تراژدی خیامی
14
این کوزه که آبخوارۀ مزدوریست
از دیدۀ شاهی و دل دستوریست
هر کاسۀ می که بر کف مخموریست
از عارض مستی و لب مستوریست
در اینجا، نامهای بهکاررفته در مصرعهای فرد با نامهای بهکاررفته در مصرعهای زوجِ متقابل، می تواند ایجادکنندۀ نوعی ارتباط معنوی باشد. در مصرع نخست از آب صحبت شده و در مصرع دوم از دیده و دل شاه و دستور (وزیر). در مصرع سوم از می صحبت شده و در مصرع چهارم از عارض مست و لب مستور. به عبارتی دیگر، این رباعی در عین آنکه دیگر بار تصویری تازه از شدن و تغییر دمادم هستی را ارایه میدهد، میان عناصر بکار گرفتهشده در تصویرپردازی خود نیز نوعی ارتباط معنوی ایجاد میکند؛ بهگونهای که آب کوزه مزدور را از دل و دیدۀ شاه و وزیر میداند (اشک اندوه) و می مخمور را از عارض و لب مستان و پریرویان (زیبایی مستانه). دل و دیدۀ شاهان و وزیران و اهل سیاست چیزی جز آبی خنثی و بیتأثیر (که از حسرت و آه اندوه آنان برآمده) که هیچ از بار رنج آدمی نمیکاهد به بار نمیآورد، و نتایج عمل آنها نیز در نهایت چیزی از بار افراد رنجبر نمیکاهد؛ در مقابل زیبایی عارض مستان و پریرویان در هماهنگی با شراب، غم روزگار از دل مخموران میبرد و مایه امید و آسایه آنان میگردد.
در اینجا، به تفاوت موجود در گوهر وجودی ابنا بشر توجه شده و سعی شده در قالب نمادپردازی به جوهرۀ پدیدههای متغیر هستی نوعی دوام مستانه ببخشد، و آنها را در قالب یک روح مشترکِ همواره جاری در بطن هستی تصویر کند. یعنی، کالبد اگر کالبد است و فانی و مضمحلشونده، روح و جوهر از یک یگانگی و اشتراک کیهانی برخودار است و همواره برگشتکننده. و همین بروز و جلوۀ روح و گوهر است که میتواند وهم بازگشت، رستاخیز و باز-زایی در کالبد هستی را در نظر مستان باورپذیر جلوه دهد.
سلام
من شما را لینک کردم. وب بسیار خوبی داری. همینطور خیام را ادامه بده و دیگر شاعران مثلا مولانا ، عطار و...
به اسم میخانه متروک.
حق داری جواب ندهی! درک میکنم.
ولی من و نیکان ، بحث و مراوده نظر و پاسخ داریم. دوست داشتی تا لینک بدهم. ارتباط فقط بصورت نظری زیر پستها هست نه بیشتر.
شما فقط پنجشنبه ها میایی وب.
موفق باشی. سلامتی را برایت آرزو میکنم.