میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

در ناپیداترین نقطه دیار وجود هر یک از ما، در گم‌ترین کوچه هستی‌مان، سرایی است؛
این مرکز ثقل هستی آدمی، برای هر کس رنگ و بویی خاص خودش را دارد؛
من اما بسیار گشتم در پی بازار یا صومعه یا مسجد یا قصر یا حمام یا عمارت و بلکه خانقاهی؛
لیک در نهایت نصیبم از این میانه، تنها میحانه متروک بود.

سرنوشت بازیگوش

تراژدی خیامی

25

 

در خواب بدم مرا خردمندی گفت

کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت

کاری چه کنی که با اجل باشد جفت؟

می خور که به زیر خاک می‌باید خفت!

شاعر در این رباعی خواب و مرگ را وضعیت‌هایی مشابه توصیف کرده است. در مصرع سوم می‌گوید که چرا کاری را انجام می‌دهی که همچون اجل و نابودی است؟ به تعبیری دیگر، خیام در مرگ همچون وضعیت ناآ‌گاهانه هنگام خواب، هیچ مایه شادی و امیدی را در تصور نمی‌آورد، و قوه تخیل و تصور آدمی را در آن وضعیت عاری از هرگونه بینش و درک و شناخت می‌داند. می‌توان گفت که برای خیام، قوه شناختی و ادراکی انسان تنها تا زمانی که قوام جسمانی و مادی او پابرجا است دارای فعالیت و تأثیر و تأثّر تلقی می‌شود، و پس از آن و با از کار باز ایستادن پیکر عنصری، وجه روانی و ادراکی بشر نیز همچون وضعیت از یک خواب بی‌رویا، از عمل باز خواهد ایستاد. پس تنها در مدت حیات مادی و واقعی است که می‌توان شادمانی مستی را که همانا ادراک تصویری پایدار از زیبایی است تجربه کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۲۵
عبدالحسین عادل زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی