میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

گاه‌نوشته‌های عبدالحسین عادل‌زاده

میخانۀ متروک

در ناپیداترین نقطه دیار وجود هر یک از ما، در گم‌ترین کوچه هستی‌مان، سرایی است؛
این مرکز ثقل هستی آدمی، برای هر کس رنگ و بویی خاص خودش را دارد؛
من اما بسیار گشتم در پی بازار یا صومعه یا مسجد یا قصر یا حمام یا عمارت و بلکه خانقاهی؛
لیک در نهایت نصیبم از این میانه، تنها میحانه متروک بود.

شعر «برای خدای خورشید» سروده فریدریش هولدرلین

جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۴۱ ب.ظ

برای خدای خورشید[1]

 

کجایی تو؟ اندیشه‌ام سرمست از جذبه‌های تو،

    در ورطۀ سایه‌ها و بیخودیِ خویش فرو می‌افتد.

         چرا که هم‌اکنون به چشم دیدم،

                چگونه آن خداوندگارِ جوانِ وجدانگیز،

                      خسته از سفرهای پرماجرای خود،

 

گیسوانِ جوانِ خویش را در ابرهای طلایی می‌شویَد.

    و این‌گونه است که چشمانم در پیِ اوست؛

        امّا او به سوی ملّت‌های پرستنده‌ای رهسپار گشته است،

            که او را گرامی می‌دارند.

 

زمین را که همپای من به سوگ بنشسته دوست می‌دارم.

    همچون کودکانی که به اندوه نشسته‌‌اند،

        غصّه‌هامان تسکین می‌یابد.

            همچنان که تا انگشتانِ استادی چنگ‌نواز

 

به آوایی دل‌انگیزتر جلوه‌گری آغاز نکرده است،

    خشاخشِ بادها در دلِ تارهای چنگ زمزمه‌گرند،

        تا آهنگام که دلدار به سوی ما باز نگشته است،

            و زندگانی و جانِ ما را مشحونِ خویش نکرده،

                ما همچنان در هاله‌ای از غبارها و رؤیاها سرگردانیم.

...

ترجمه: عبدالحسین عادل زاده

دانلود برگزیده اشعار فریدریش هولدرلین
دانلود


[1] بر اساسِ افسانه‌های یونانِ باستان، خدای خورشید آپولون اوقاتِ تاریکِ شب را با هایپربوریایی‌ها که مردمانی شادمان ساکنِ انتهای دنیا هستند می‌گذراند؛ مردمانی که هنوز هم آپولون را گرامی می‌دارند. در این سروده رگه‌هایی از هم‌جنس‌کامگی دیده می‌شود که احتمالاً خوشایندِ آپولون بوده است. اینکه هولدرلین در این‌باره صراحت لهجه داشته است در قطعۀ زیر که گویی با کنایه‌ای ناجور به پایان می‌رسد مشخّص است:

سقراط و آلکیبیادس

«ای سقراطِ مقدّس، چرا این جوانِ زیبارو را

به جای چیزهای متعالی پرستش می‌کنی؟

چرا چشمانِ تو عاشقانه بر او می‌نگرد،

آنچنان که گویی یک خدا باشد؟»

 

صاحبِ ژرف‌ترین اندیشه،

آنچه را بیش از همه سرشار از زندگی است دوست می‌دارد.

آنکه نظر بر جهان می‌افکند،

نیک در بابِ جوانی همه چیز را می‌داند،

و خردمندان در نهایت،

آنچه را زیباست اغلب بر می‌گزینند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی